.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
مدیران بانک ملی بخوانند . دیگران بدانند

یکی از کاربران شمال نیوز با ارسال مطلبی ضمن تشکر از خدمات بانک ملی ایران، خواستار برنامه ریزی برای مسائل فرهنگی و اجتماعی و خانوادگی کارکنان این بانک شد.

وی در مطلب ارسالی خود آورده است:

سالهاست كه عضو خانواده بزرگ بانك ملي هستم يعني از پنجم بهمن 74 زماني كه به همسرم جواب بله را گفتم . آن روزها نگاهم به بانك ملي يك نگاه ژ‍رف و عميق با ديدگاهي مثبت و اميد به آينده اي روشن بود .از روزي كه قرار بود سر سفره عقد با هم بنشينيم و با هم يك زندگي مشترك را شروع كنيم تا به امروز من و امثال من فقط تنهائي را تجربه كرديم و چه بسيارند افرادي كه مانند من هنگام خريد عروسي ، خريد جهيزيه، بردن جهاز ، اثاث كشي و خيلي از اين مسائل كه لحظات شاد را در زندگي هر كسي رقم ميزند تنهاي تنها اقدام كرده اند. حتما شما ها خوانندگان محترم لحظه شاد به دنيا اومدن فرزندانتان كنار همسرانتان در بيمارستانها بوده ايد و به آنها دلداري داده ايد اما بسيارند همسران كاركنان بانكي مانند من كه اين لحظات رو از دست داده اند بسيارند همسران كاركنان بانكي كه لحظات بيماري عزيزانشون فرزندان اين جگرگوشه هايشون و يا همسرانشون مجبورند در شعبات خدمت كنند تا خداي نكرده آبي از آب تكان نخورد و دل مشتري بانك نلرزد.

بسيارند همكاران بانكي كه حتي در مراسم فوت عزيزانشان حضور كمرنگ دارند تا بانك به اهدافش برسد. شبهاي نزديك عيد روزهاي خريد براي ايام عيد از آرزوهاي هر بچه ايست كه همراه والدين خود به بازار برود اما آرزوي 15 ساله من و همسران بقيه كاركنان بانك ملي است كه يك خانواده باشيم براي خريد و چه بسا آرزويست كه بايد به گور برده شود. مگر نه اين كه هدف از ازدواج با هم بودن است !؟ مگر نه اين كه تحكيم خانواده در كنار هم بودن است !؟ مگر نه اين كه نياز زنان و شوهران در همدلي و گوش كردن به حرفهاي يكديگر است !؟
پس سوالم از مديران رده بالاي بانكها مخصوصا بانك ملي اين است سهم من ، مني كه همسر يك بانكي هستم از اين زندگي كجاست؟ چرا من و امثال من بايد فراموش شويم ؟ تا كجا بايد سختي هاي كار ،كاركنان بانك را تحمل كنيم ؟ تا كجا بايد پا به پاي شما بانكي ها كار كنيم و تمام مشقات زندگي را تنهائي بدوش بكشيم ؟ تا كي بايد ناهار را شام بخوريم و سر ميز چشم به را همسرانمان باشيم؟ تا كي بايد بهانه بتراشيم تا فراموش شدن سالروز تولد فرزندانمان توسط همسرانمان گناه به حساب نيايد؟
تا كي بايد منتظر باشيم تا به يك مسافرت بي دغدغه و خالي از مسائل بانكي برويم؟ تا كي بايد كسر صندوق كابوس شبانه يك رئيس شعبه باشد و تن يك تحويلدار را بلرزاند ؟ چرا پدران فرزندان ما هنوز راه مدرسه و كلاسهاي عزيزانمان را نميدانند ؟ تا كي بايد ساعتها منتظر همسرانمان در پشت درهاي بسته بانك به انتظار بنشينيم تا كارشان تمام شود تا شايد ساعتي به ما اختصاص يابد؟ تا كي بايد فرزندانمان براي يك روز بيرون رفتن يا براي ساعتي را با پدرشان گذراندن خواهش وتمنا كنند ؟ اصلا از شما ميپرسم از شما مديران بانك ها : آيا ميدانيد فرزندان شما به كدام كلاس ها ميروند ؟ چند بار به مدرسه فرزندانتان رفته ايد؟ آدرس دكتر فرزندانتان را ميدانيد ؟ چند بار در مواقع ضروري به داد همسر خود رسيده ايد؟
مسائل و مشكلات فرزندان خود را ميدانيد؟ سالگرد ازدواج و سالروز تولد بچه ها و همسر خود را ميدانيد ؟ نه اينكه ندانيد يادتان ميرود . يادتان ميرود كه امروز سالگرد ازدواجتان است و همسرتان يك غذاي خوشمزه باب دلتان پخته و خانه و آب و جارو كرده روي ميز چند شاخه گل گذاشته و بچه ها رو مرتب كرده ميز غذا رو آماده كرده و مدام به ساعت نگاه ميكند و عقربه ها مدام همديگر را دنبال ميكنند بچه ها حوصه شان سر رفته و گشنه شان شده غذاي بچه ها را ميدهد و با خود ميگويد عيبي نداره مثل روزهاي اول زندگيمان دونفري غذا ميخوريم ! بچه ها به خواب ميروند در حاليكه هنوز لباس بيرونشان را درنياورده اند ، شمع روي ميز نفسهاي آخرش را ميكشد غذا از بس گرم و سرد شده از دهن افتاده و همسرتان خسته از آمدنتان روي صندلي كنار ميز خوابش برده در حاليكه در خواب ميبيند شما با شاخه گلي و هديه اي وارد منزل شده ايد اما ساعتي بعد شما خسته از يك كار روزانه خسيته تر از روزهاي ديگر آرام و بي صدا وارد خانه ميشويد تا مباداد عزيزانتان بيدار شوند و وقتي همسرتان شما را با اون همه خستگي و بي حالي و با دستان خالي ميبيند خستگي روي تنش لانه ميكند و شما اونقدر خسته ايد كه فقط تقاضاي يك ليوان آب ميكنيد و روي كاناپه خوابتان ميبرد و همسرتان كه همه نقشه هايش مانند شمع سوخته شعله اجاق را خاموش ميكند و مشغول كارهاي روزمره ميشود تا شما كمي و كسري را حس نكنيد اما چه آشوبي است در دل همسرتان..... و اين داستان ادامه دارد ......

و حتما حداقل يك بار براي هر كدام از شماها اتفاق افتاده و چه غم انگيز تموم شد اون روزي كه اميد يك خانواده بود براي دور هم بودن. تا كجا بايد به دوش كشيد اين همه مشكلات را؟ خدايا پس سهم من از زندگي و آرامش آن كجاست؟

اگر مديران بانك ملي پاسخ نميدهند، جناب آقاي كريمي مدير محترم شعب استان مازندران شما كاري بكنيد، شما پيشقدم اين عمل خير باشيد و ما ، اين نسل سوخته از زندگي را دريابيد. شما به دنبال راهكاري براي زندگي بهتر و بي دغدغه براي كاركنانتان باشيد و شما راهكاري براي رهائي از اين تنش ها بيابيد.ک ه البته میدانم همسر و فرزندان شما هم از این قضیه مستثنی نیستند.

اميد است روزهاي زندگيتان نه گرم و سوزان باشد چون تابستان و نه باراني و ابري چون پائيز و نه يخ و برفي چون زمستان بلكه بهاري باشد چون بهاران . دلهايتان شاد ، لبتان خندان و زندگييتان پرمهر باد.

همسر یک رئیس شعبه بانک ملی


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

مهدی 7 اسفند 1389
عالی بود.
نا شناس 7 اسفند 1389
ای با با چه فرقی میکنه کارمند کارمند است ولی کارمند بانک حقوق و مزایاش بیشتر. بانکیها حقوق و مزایای خودشان دارند و ساعات کارشان هم معلوم است فقط یک برنامه ریزی لازمه . این همه ننه من غریبم نداره. تازه الان که همه سیستمها الکترونیکی شده مشتری میخواهد پول وارزی کنه از طریق کارت به کارت. همراه بانک اینترت و ... بانک مثل قدیما سرش شلوغ نیست ماکه هروقت می ریم بانک. میینیم خلوته. ورودی بانک یک دستگاه گذاشتند که مثلا نوبت رعایت شه. کارمند بانک هم خیلی باخونسردی و با آرامش کامل جواب مشتری را که جلوی پیشخوان نشسته را می دهد
ناشناس 7 اسفند 1389
ای کاش از وامهای بلاعوض و کم سودش و حقوق پرملاتش هم می نوشتی

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.135 seconds.